کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و شهادت حضرت قاسم علیه‌السلام

شاعر : محسن صرامی     نوع شعر : مدح و مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن     قالب شعر : غزل    

از شمیم سر زلف تو غـزل ساخته شد            زلف بر شانه رها ماند کُـتل ساخته شد

قد و بالای تو یاد آور حُسن حَسن است            هر کجا رد شده‌ای چند محل ساخته شد


سیزده ساله ولی بسکه بزرگی در عشق            محض پرسـیدن سن تو ازل ساخته شد

آمـدی اذن بگـیری که به میدان بـروی            جـملۀ حیّ علی خیر العـمل ساخـته شد

بسکه تو عین پدر بر دل لشگر زده‌ای            در نظر خاطرۀ جنگ جـمل ساخته شد

پس همان معنی حلت بفـنائـک هـسـتی            در عمو ذوب شدی معنی حل ساخته شد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن داستان جعلی ارزق شامی تغییر داده شد؛ این قصه برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضةالشهدا که کتابی تحریفی است؛ بدون هیچ سندی جعل شده است؛ ضمنا موضوع سنگ باران نیز در کتب معتبر نیامده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

به زمین تا که زدی ازرق و فرزندانش            بین فـرهـنگ لغـت واژۀ یل ساخته شد

بسکه دیدند حریف تو کسی نیست که نیست            سنگ‌باران شدی آنقدر که تل ساخته شد

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، زیرا موضوع زیر سم اسب ماندن بدن حضرت قاسم اشتباه برداشت از روایت تاریخی است؛ زیرا همانگونه که آیت الله شعرانی در ترجمه نفس المهموم ص ۲۸۱، آیت الله‌ اشراقی در اربعین الحسینیه ص ۱۶۲ و محققین مقتل جامع ج ۱ ص ۸۲۹ تأکید می‌کنند کسانی همچون علاّمه مجلسی که نوشته‌اند بدن حضرت قاسم پایمال سُم اسب شد، در ترجمه تاریخ الامم والملوک ( تاریخ طبری ) اشتباه کرده‌اند زیرا ضمیر ذکر شده در تاریخ الامم و الملوک به عَمْرُو بْنِ سَعْدِ اَزْدِي برمی‌گردد نه حضرت قاسم؛ زیرا در ادامۀ همین گزارش نوشته شده است اسبها بدن او را پایمال کردند تا مُرد؛ هنگامی که گردوغبار فرو نشست دیدند امام حسین علیه السلام بالای سر قاسم نشسته و قاسم پاهای خود را به زمین می‌کشد. این جمله نشانگر زنده بودن حضرت قاسم است در صورتیکه متن روایت گوید کسی که بدنش پایمال سُم اسبها شد در همان لحظه مُرده است؛ ضمنا مگر بدن انسان لاستیک است که زیر سم اسب بماند و کش آمده و بلند شود این چه تشبیه زشت و ناپسندی است!!؟؟ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

شد قـد و قـامت تو زیر سم اسـب بلـند            گل که بودی پس از آن از تو عسل ساخته شد

مدح و شهادت حضرت قاسم علیه‌السلام

شاعر : سعید مرادی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

پیکر لاله پر از نیزه و خنجر شده بود            گـریۀ اهل حـرم چـنـد بـرابـر شده بود

پسر شیر جـمل بود و رجز خواند ولی            تیرها قـسـمت آن سـرو دلاور شده بود


داغ او بــر دل شــاه شــهــدا آتــش زد            پسر فاطمه غـمدیده و مضطر شده بود

همه دیـدنـد که شـه‌زاده زمین‌گـیر شده            شـاه آمـادۀ یک روضۀ دیگـر شده بـود

از عسل خواند و لب تشنه شهیدش کردند            گرچه لعل لبش از خون گلو تر شده بود

وای از آن لحظه آخر که سرش را بردند            زائر پـیکـر او سـاقـی کـوثـر شده بـود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، زیرا موضوع زیر سم اسب ماندن بدن حضرت قاسم اشتباه برداشت از روایت تاریخی است؛ زیرا همانگونه که آیت الله شعرانی در ترجمه نفس المهموم ص ۲۸۱، آیت الله‌ اشراقی در اربعین الحسینیه ص ۱۶۲ و محققین مقتل جامع ج ۱ ص ۸۲۹ تأکید می‌کنند کسانی همچون علاّمه مجلسی که نوشته‌اند بدن حضرت قاسم پایمال سُم اسب شد، در ترجمه تاریخ الامم والملوک ( تاریخ طبری ) اشتباه کرده‌اند زیرا ضمیر ذکر شده در تاریخ الامم و الملوک به عَمْرُو بْنِ سَعْدِ اَزْدِي برمی‌گردد نه حضرت قاسم؛ زیرا در ادامۀ همین گزارش نوشته شده است اسبها بدن او را پایمال کردند تا مُرد؛ هنگامی که گردوغبار فرو نشست دیدند امام حسین علیه السلام بالای سر قاسم نشسته و قاسم پاهای خود را به زمین می‌کشد. این جمله نشانگر زنده بودن حضرت قاسم است در صورتیکه متن روایت گوید کسی که بدنش پایمال سُم اسبها شد در همان لحظه مُرده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

اسب‌ها روی تنـش نقـش هـلال آوردند            گـل زیـبـای حـسن مـاه مکـدر شده بود

زیر و رو شد تن او زیر سـم مرکب‌ها            وسـط مـعـرکه یـاد آور اکـبـر شـده بود

استـخـوان بدنش زیر لـگـد ریخت بهـم            در دل خون خدا محشر محشر شده بود

ابیات زیر به دلیل تحریفی بودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد در واقع اینگونه مطالب بیشتر خیال بافی شاعر محترم است و نشانگر آن است که هیچ مراجعه ای به مقاتل نداشته اند، ما نیز به دلیل این شعر را درج کردیم که مراجعین محترم با چنین اشعار ضعیف و تحریفی بیشتر آشنا شوند و از خواندن آنها در مجالس خودداری کنند!! بر اساس روایات مستند کتب تاریخ الامم والملوک ج۵ ص ۴۴۷؛ الارشاد ج۲ص ۱۶۱؛ اللهوف ۱۰۱؛ مُثیرُالأحْزان ۲۴۹؛ الکامل فی‌التّاریخ ج۱۱ ص ۱۸۵؛ إعْلام الوَری ۳۴۷؛ بحارالأنوار ج۴۵ ص ۳۵؛ منتهی الآمال ۴۴۸؛ نفس المهموم ۲۸۱؛ مقتل امام حسین ۱۵۸؛ مقتل مقرّم۲۳۷؛ قمقام ۴۳۸؛ مقتل جامع ج۱ ص ۸۲۹ و ....  بعد از آنکه دیدند نمی توانند رودر رو با ایشان جنگ کنند ناجوانمردانه و بطور دسته جمعی حمله کرده و در این میان عمربن سعید ناگهان شمشیری به فرق مبارکشان زد و به زمین افتاده و به شهادت رسیدند؛

تا زمین خرد حسین بن علی زد بر سر            اشک مولا سبب خـندۀ لشکـر شده بود

قطعه قطعه شده و روی زمین پخش شده            همه اعضای تنش پاره و پرپر شده بود

زلف او دست سنان بود و نگاهی به حرم            تـشنۀ دیدن آن حـضرت دلـبـر شده بود

من همین قدر بگویم که در آن شور و نوا            نیزه‌ای آمده و وارد حـنجر شده بود.‌‌..

مدح و شهادت حضرت قاسم علیه‌السلام

شاعر : سید بشیر حسینی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

شعر شاعر فقـط غـزل شده است            مشکل عشق تا که حل شده است
شعـله‌ور می‌شـود خـدا را شـكـر            آتـش دل كه مـشـتـعـل شـده است


مـاه شـور است و روز عـاشـورا            كـربـلا عـرصـۀ عـمل شده است
عـشـق را
بـنـگـریـد و عـاشق را            از چه بر خویش بی‌محل شده است؟
كیست این سینه‌چاك عرصۀ حُسن؟            مـسـت جـام مـی ازل شـده اسـت
این جوان كیست چابك و
چالاك؟            والـه از هـیبـتش جَـبَل شده است
از غضب سرخ گـشته چـشمانش            تـیـغ ابـروی او اجـل شـده اسـت
صـورتـش مــاهــپــاره را مــانَـد            
مشتری بر رخش زُحل شده است
بـسـتـه بـر سـر عـمـامـۀ سـبـزی            وه چه زیـبـا و
بـی‌بـدل شده است
سـیـزده
سـالـه است و پـیـر خِـرد            عـشق و ایثـار او مثـل شده است
دشـت مـی‌لــرزد از
صـلابـت او            زیـر پـایش خـطِ گُـسل شده است
گـرچـه بـر تـن زره نـپــوشـیــده            لــیــك
آمــادۀ جـــدل شــده اســت
بـاز
مـانـده اسـت بـنـد نـعـلـیـنـش            بس كه مشـتاق لـم‌یـزل شده است
قاسم است این جوان كه در كامش            مرگ، شیرین‌تر از عسل شده است
گـو «بـشـیرا» ز روز عـاشـورا            شعـر شاعر فقـط غزل شده است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

این جوان كیست چابك و چالاك؟            والـه از وَقـر او جَـبَـل شده است

مدح و شهادت حضرت قاسم علیه‌السلام

شاعر : دانیال تقوی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مثنوی

پسر شیر جـمل شیر و یل کربـبلاست            او ز گفتار و عمل در دو جهان بی‌همتاست
وقت هر موعظهای معجزهای لازم بود            خلق اعجـاز حسین بن علی قـاسم بود


سیـزده ساله ولی همچو بزرگـان بالـغ            آنچنانی که شـنـید از همه جـلـل خالـق
بین انگـشت عـمو عـاقبت خود را دید
            تکه تکـه بـدنـش دیـد ولـیکـن خـنـدیـد

گفته ضربالمثل از هر چه مثل شیرینتر            که شهادت شده نزدم ز عسل شیرینتر
واژه از ما به غم و روز سیه افتادهست            غـیر قـاسم چه کسی لایق آقـازادهست
همه گویند کفـن بر تن و مویش کردند
            بی‌زره راهی با جـنگ عدویش کردند

من که گویم سپری هم وسط مشت نداشت            مثل مولایم علی که زرهاش پشت نداشت
ای به قـربان چـنـین تـشـنه لـبی آمـاده            بین مـیدان چه انا بن الحسنی سر داده
کس حریفش نشد و چنگ به نیرنگ زدند            همه از دور به سوی بدنش سنگ زدند

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن داستان جعلی ارزق شامی تغییر داده شد؛ این قصه برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضةالشهدا که کتابی تحریفی است؛ بدون هیچ سندی جعل شده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

زر نمـوده به نگـاه هـمگـان مفـرغ را            که دو نیم کرده به ضربی بدن ازرق را

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و تحریفی بودن تغییر داده شد، در رزم و شهادت حضرت قاسم سنگ باران، نیزه زدن و ... نبوده است بلکه بعد از آنکه دیدند نمی توانند رودر رو با ایشان جنگ کنند ناجوانمردانه و بطور دسته جمعی حمله کرده و در این میان عمربن سعید ناگهان شمشیری به فرق مبارکشان زد و به زمین افتاده و به شهادت رسیدند. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

جای کـندوی عـسل را همه پیدا کردند            چـقدر روزنه با نـیـزه در او وا کردند

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، زیرا موضوع زیر سم اسب ماندن بدن حضرت قاسم اشتباه برداشت از روایت تاریخی است؛ زیرا همانگونه که آیت الله شعرانی در ترجمه نفس المهموم ص ۲۸۱، آیت الله‌ اشراقی در اربعین الحسینیه ص ۱۶۲ و محققین مقتل جامع ج ۱ ص ۸۲۹ تأکید می‌کنند کسانی همچون علاّمه مجلسی که نوشته‌اند بدن حضرت قاسم پایمال سُم اسب شد، در ترجمه تاریخ الامم والملوک ( تاریخ طبری ) اشتباه کرده‌اند زیرا ضمیر ذکر شده در تاریخ الامم و الملوک به عَمْرُو بْنِ سَعْدِ اَزْدِي برمی‌گردد نه حضرت قاسم؛ زیرا در ادامۀ همین گزارش نوشته شده است اسبها بدن او را پایمال کردند تا مُرد؛ هنگامی که گردوغبار فرو نشست دیدند امام حسین علیه السلام بالای سر قاسم نشسته و قاسم پاهای خود را به زمین می‌کشد. این جمله نشانگر زنده بودن حضرت قاسم است در صورتیکه متن روایت گوید کسی که بدنش پایمال سُم اسبها شد در همان لحظه مُرده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

با سم اسب دگر بین عـمـومـش نـزنـید            که نمانده عسلی ضربه به مومش نزنید
در پی موم عـسل آمد عـمو در مـیدان            آمد و دید که چـسبـیـده به نعـل اسـبان

مدح و شهادت حضرت قاسم علیه‌السلام

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

نورِ چشمانِ حسن عشقِ مجسّم شده‌ای            بینِ کـاشـانۀ ارباب چه محـرم شده‌ای
برده‌ای ارثِ کرم را
ز کریم ابن کریم            سیـزده سـالـه‌ای و قـبـلۀ حـاتم شده‌ای


قاسمی قاسمِ عـشقی و لطافت به نظـر            مثلِ مولایم علی، شاهِ دو عـالم شده‌ای
قـد کشیدی به زیرِ سایۀ اربـابم حسین            این چنین بود گـلِ گـلـشنِ خاتم شده‌ای
کـربـلا
شاهدِ جـنگـاوری‌ات بود یقـین            مثلِ عباس در آن عرصه مسلّم شده‌ای
زرهی یافت نشد تا که بپوشی به تنت            شیـرِ مـیـدانِ بـلا
فـاتحِ هر غـم شده‌ای

: امتیاز

زبانحال حضرت سیدالشهدا با حضرت قاسم علیهم السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

این تن غرقه به خون مصحف و قرآن من است            این عزیز دل زهرا و حسین و حسن است
اِرباً اربـا شده مثـل عـلی اکـبر، پـسرم            پیرهن از تن و تن پاره‌تر از پیرهن است


خونِ سر آب وضو، سنگِ عدو مهر نماز            اشک در دیده و خون جگرش در دهن است

کاش یک بار دگر اسم عمو را می‌برد            حیف کز خون دو لبش بسته، خموش از سخن است
اشک می‌ریزم و با دیدۀ خود می‌نگرم            که گلم دستخوش باد خزان در چمن است
سـیـزده سـالـۀ من، مـاه شـب چـاردهـم            از چه دور بدنت این همه شمشیرزن است
میثم آتش به شـرار جگـرت ریخـتـه‌اند            آه جانسوز تو سوز دل هر مرد و زن است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، زیرا موضوع زیر سم اسب ماندن بدن حضرت قاسم اشتباه برداشت از روایت تاریخی است؛ زیرا همانگونه که آیت الله شعرانی در ترجمه نفس المهموم ص ۲۸۱، آیت الله‌ اشراقی در اربعین الحسینیه ص ۱۶۲ و محققین مقتل جامع ج ۱ ص ۸۲۹ تأکید می‌کنند کسانی همچون علاّمه مجلسی که نوشته‌اند بدن حضرت قاسم پایمال سُم اسب شد، در ترجمه تاریخ الامم والملوک ( تاریخ طبری ) اشتباه کرده‌اند زیرا ضمیر ذکر شده در تاریخ الامم و الملوک به عَمْرُو بْنِ سَعْدِ اَزْدِي برمی‌گردد نه حضرت قاسم؛ زیرا در ادامۀ همین گزارش نوشته شده است اسبها بدن او را پایمال کردند تا مُرد؛ هنگامی که گردوغبار فرو نشست دیدند امام حسین علیه السلام بالای سر قاسم نشسته و قاسم پاهای خود را به زمین می‌کشد. این جمله نشانگر زنده بودن حضرت قاسم است در صورتیکه متن روایت گوید کسی که بدنش پایمال سُم اسبها شد در همان لحظه مُرده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

این تن غرقه به خون مصحف پا مال من است            این عزیز دل زهرا و حسین و حسن است

زخم شمشیر کجا، جای سم اسب کجا؟            اسب‌ها از چه نگفتید که این قلب من است؟

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و تحریفی بودن تغییر داده شد، همانگونه که بسیاری از علما و مراجع در کتب: جلاءالعیون ۵۶۹؛ منتهی الآمال ۴۴۹؛ نفس المهموم ۲۸۳؛ لؤلؤ ومرجان ۲۱۵؛ اربعین الحسینیه ۱۳۸؛ قاموس الرجال  ج۸ ص ۴۶۶؛ فواید المشاهد ۵۱؛ تحقیق درباره اوّل اربعین ۶۸۴؛ تنقیح المقال ج۲ص ۱۹؛ حماسه حسینی ج۳ ص ۲۵۵؛ کبریت احمر ۳۸۴؛ مقتل تحقیقی ۱۸۰؛ مقتل جامع ج۱ ص۱۱۹ و .... نوشته ­اند ازدواج حضرت قاسم با دختر امام حسین  تحریفی است و این قصۀ جعلی برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضة الشهدا بدون هیچ سندی تحریف شده است. در استفتاعی که از حضرات آیات عظام سیستانی، خامنه ای و فاضل لنکرانی صورت گرفته است آنها نیز ضمن نادرست خواندن این داستان جعلی و خیالی؛ خواندن آن را جایز ندانسته اند. (جامع المسائل ج۲ ص۶۲۰ و ۶۲۴) 

بر تن پاک تو ای حجـله‌نشین یم خـون            پیرهن جامۀ خونین شده، خلعت کفن است
بزم دامـادی تو دامن صحـرای بلاست            خونِ رخساره حنا، شاخۀ گل زخم تن است

مدح و شهادت حضرت قاسم علیه‌السلام

شاعر : حسن واشقانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

آن که اینگونه به خون قامت او غلتیده است            سیزده بار زمین دور قدش گردیده است
این گل تر که چنین خفته به خون پیکر او
            صورتش را لب شیرین حسن بوسیده است


به رکاب حسرت بوسیدن پایش باقی‌ست            این نهالی ست که بر سرو، قدش بالیده است
دشمن و دوست همه محو تماشای وی‌اند
            لشگر حُسن ببین تا چه بساطی چیده است!
این قیامت قد از آن خیمه کمی دور کنید
            مادرش تا که نبیند که کفن پوشیده است
آن قدر خوب و عزیز است گل باغ حسن            که شه از اکبر خود بیشتر‌ش بوسیده است
رفت تا این تن گلگون به حرم، زینب گفت:
            بشکند دست پلیدی که گلم را چیده است
سـائـلا بر در کـاشـانـه او گـر نـگـری
            بینی آن جا که چه‌ها کرده، چه‌ها بخشیده است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، زیرا موضوع زیر سم اسب ماندن بدن حضرت قاسم اشتباه برداشت از روایت تاریخی است؛ زیرا همانگونه که آیت الله شعرانی در ترجمه نفس المهموم ص ۲۸۱، آیت الله‌ اشراقی در اربعین الحسینیه ص ۱۶۲ و محققین مقتل جامع ج ۱ ص ۸۲۹ تأکید می‌کنند کسانی همچون علاّمه مجلسی که نوشته‌اند بدن حضرت قاسم پایمال سُم اسب شد، در ترجمه تاریخ الامم والملوک ( تاریخ طبری ) اشتباه کرده‌اند زیرا ضمیر ذکر شده در تاریخ الامم و الملوک به عَمْرُو بْنِ سَعْدِ اَزْدِي برمی‌گردد نه حضرت قاسم؛ زیرا در ادامۀ همین گزارش نوشته شده است اسبها بدن او را پایمال کردند تا مُرد؛ هنگامی که گردوغبار فرو نشست دیدند امام حسین علیه السلام بالای سر قاسم نشسته و قاسم پاهای خود را به زمین می‌کشد. این جمله نشانگر زنده بودن حضرت قاسم است در صورتیکه متن روایت گوید کسی که بدنش پایمال سُم اسبها شد در همان لحظه مُرده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

این تن زیر سم اسب عدو رفته ز کیست؟            که لبش بر رخ زیبای عمو خندیده است

مدح و شهادت حضرت قاسم علیه‌السلام

شاعر : سجاد احمدیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن قالب شعر : مثنوی

عـشق حـسین از ازل خلاصۀ دین او            طعـم عـسل می‌دهد مرگ در آئین او

سوخته در نار عشق هستی پروانه‌اش            مثل کـریـمان همه بر در میـخـانـه‌اش


ذکـر کـریـمـش دهـد بـر قـلـمـم آبـرو            عِطر حسن می‌دهد هُـرم نفـس‌های او

ذکر رجزهای او شعر خوش لا فتی‌ست            سر به سر آئینۀ شیر جمل مجتبی‌ست

رفـت ولی مـادرش آه ز دل می‌کـشید            پشت سرش زینب از گریه امانش برید

رفت به شام بـلا بر سر نـیـزه سرش            در دل گودال غم مانده به جا پیکرش

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و تحریفی بودن تغییر داده شد، همانگونه که بسیاری از علما و مراجع در کتب: جلاءالعیون ۵۶۹؛ منتهی الآمال ۴۴۹؛ نفس المهموم ۲۸۳؛ لؤلؤ ومرجان ۲۱۵؛ اربعین الحسینیه ۱۳۸؛ قاموس الرجال  ج۸ ص ۴۶۶؛ فواید المشاهد ۵۱؛ تحقیق درباره اوّل اربعین ۶۸۴؛ تنقیح المقال ج۲ص ۱۹؛ حماسه حسینی ج۳ ص ۲۵۵؛ کبریت احمر ۳۸۴؛ مقتل تحقیقی ۱۸۰؛ مقتل جامع ج۱ ص۱۱۹ و .... نوشته ­اند ازدواج حضرت قاسم با دختر امام حسین  تحریفی است و این قصۀ جعلی برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضة الشهدا بدون هیچ سندی تحریف شده است. در استفتاعی که از حضرات آیات عظام سیستانی، خامنه ای و فاضل لنکرانی صورت گرفته است آنها نیز ضمن نادرست خواندن این داستان جعلی و خیالی؛ خواندن آن را جایز ندانسته اند. (جامع المسائل ج۲ ص۶۲۰ و ۶۲۴) 

نُقل عروسی شده سنگ جفا بر سرش            روی زمین می‌کشند حرامیان پیکرش

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، زیرا موضوع زیر سم اسب ماندن بدن حضرت قاسم اشتباه برداشت از روایت تاریخی است؛ زیرا همانگونه که آیت الله شعرانی در ترجمه نفس المهموم ص ۲۸۱، آیت الله‌ اشراقی در اربعین الحسینیه ص ۱۶۲ و محققین مقتل جامع ج ۱ ص ۸۲۹ تأکید می‌کنند کسانی همچون علاّمه مجلسی که نوشته‌اند بدن حضرت قاسم پایمال سُم اسب شد، در ترجمه تاریخ الامم والملوک ( تاریخ طبری ) اشتباه کرده‌اند زیرا ضمیر ذکر شده در تاریخ الامم و الملوک به عَمْرُو بْنِ سَعْدِ اَزْدِي برمی‌گردد نه حضرت قاسم؛ زیرا در ادامۀ همین گزارش نوشته شده است اسبها بدن او را پایمال کردند تا مُرد؛ هنگامی که گردوغبار فرو نشست دیدند امام حسین علیه السلام بالای سر قاسم نشسته و قاسم پاهای خود را به زمین می‌کشد. این جمله نشانگر زنده بودن حضرت قاسم است در صورتیکه متن روایت گوید کسی که بدنش پایمال سُم اسبها شد در همان لحظه مُرده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

با سم اسبان شکـست سـینۀ دریایی‌اش            بر سر نی سنگ خورد صورت زهرایی‌اش

مدح و شهادت حضرت قاسم علیه‌السلام

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

ای گدایان رو کنید امشب که آقا قاسم است            تا سحر پیـمانه‌ریز کاسۀ ما قاسم است

یادمان باشد اگر روزی بقیع را ساختیم            ذکر کاشی‌های باب‌المجتبی یا قاسم است


از همان روزیکه رزق نوکران تقسیم شد            کربلای سینه زنهای حسن با قاسم است

این کریمان به نگاه خود گره وا می‌کنند            آنکه عمری درد ما کرده مداوا قاسم است

گوسفندی نذر او کردیم و حاجت شد روا            آنکه نامش می‌کند کار مسیحا قاسم است

روی ابرویش اگر تحت الهنک بسته حسین            در حرم زیباترین فرزند زهرا قاسم است

نعره زد: ان تنکرونی ریخت لشکر را بهم            وارث شیر جمل شاگرد سقا قاسم است

مرد نجمه بود و صاحب خیمه شد در کربلا            سایۀ روی سر مادر به هر جا قاسم است

با اشاره هر کجا می‌گفت: یا زینب ببین            آن سر عمامه بسته روی نی‌ها قاسم است

چونکه قاسم بود بین گرگ‌ها تقسیم شد            یوسف پاشیده ازهم بین صحرا قاسم است

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، زیرا موضوع زیر سم اسب ماندن بدن حضرت قاسم اشتباه برداشت از روایت تاریخی است؛ زیرا همانگونه که آیت الله شعرانی در ترجمه نفس المهموم ص ۲۸۱، آیت الله‌ اشراقی در اربعین الحسینیه ص ۱۶۲ و محققین مقتل جامع ج ۱ ص ۸۲۹ تأکید می‌کنند کسانی همچون علاّمه مجلسی که نوشته‌اند بدن حضرت قاسم پایمال سُم اسب شد، در ترجمه تاریخ الامم والملوک ( تاریخ طبری ) اشتباه کرده‌اند زیرا ضمیر ذکر شده در تاریخ الامم و الملوک به عَمْرُو بْنِ سَعْدِ اَزْدِي برمی‌گردد نه حضرت قاسم؛ زیرا در ادامۀ همین گزارش نوشته شده است اسبها بدن او را پایمال کردند تا مُرد؛ هنگامی که گردوغبار فرو نشست دیدند امام حسین علیه السلام بالای سر قاسم نشسته و قاسم پاهای خود را به زمین می‌کشد. این جمله نشانگر زنده بودن حضرت قاسم است در صورتیکه متن روایت گوید کسی که بدنش پایمال سُم اسبها شد در همان لحظه مُرده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

زیر سم اسب‌ها با هر نفس قد می‌کشید            گفت با گریه حسین، این تن خدایا قاسم است

نعل‌های خاک خورده دنده‌هایش را شکست            مثل مادر این تنی که می‌خورد پا قاسم است

مدح و شهادت حضرت قاسم علیه‌السلام

شاعر : سید هاشم وفایی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مثنوی

سیزده ساله جـوانی که گل باغ ولاست            قمر نجمه و شمس الشرف کرب وبلاست

نور او ناب تر از رنگ عقیق یمنی است            پرورش یافتۀ مکـتب ناب حـسنی است


طینتش نور و لبش کوثر و قدش طوباست            نـوۀ حـیـدرکـرار و عـزیـز زهـراسـت

نـور از روی جـبیـنـش به فلک می‌تابد            مهـر ایـمان و یقـیـنـش به فـلک می‌تابد

نوجوانی که به پیران جهان راهبراست            یم ایثار و وفا را صدفی پُر گهـر است

داشت جامی به کف از جام وفا زرین‌تر            اشتیاقـش به شهادت ز عـسل شیرین‌تر

بغـض پنجه به دل و راه گلویش می‌زد            بس که او بوسه به دستان عمویش می‌زد

گـفت دانی به شما عشق و ارادت دارم            ای عـموجان به دلم شوق شهادت دارم

ای کریمی که کرم هست تو را عادت و خو            با من ای جان عمو حرف نرفتن تو مگو

هر دو نـذر حـرم دوست متاعی کردند            هر دو با ناله و گریه چه وداعی کردند

همه دیـدنـد مه چـاردهی سر زده است            با نقابی که به رویش زده او آمده است

آمد و جن و ملک را به تـماشا انداخت            کوه طوفان زده را یک تنه از پا انداخت

بس که بر میسره و میمنۀ لشگر تاخت            همه را یـاد ابـرمـرد جـمل می‌انـداخت

کوفـیان بار دگر حـیله و نیـرنگ زدند            وای از آن لحظه که بر او همگی سنگ زدند

با همان دست که برجسم حسن تیر زدند            شب پرستان به تنش نیزه وشمشیر زدند

موج زد لشگر و دیدند دگر قاسم نیست            استـخـوانی به تمامی تـنـش سالم نیست

عشق می‌گفت حسین بن علی را، بشتاب            یک صدا گفت عمو قاسم خود را دریاب

باغـبان دیـد گـلـش پـرپـر و پامال شده            بسملی روی زمین بی‌پـر و بی‌بال شده

ای وفایی چه بگویم که حسین از آن دشت            با تن او به چه حالی به حرم بر می‌گشت

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن حذف شد؛ موضوع نامه امام حسن برای اذن جنگیدن حضرت قاسم در هیچ کتاب معتبری نیامده است و این قصۀ جعلی برای اولین بار در قرن دهم در روضة الشهدا جعل شد و هیچ سندی هم ندارد؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

نامۀ مرد جمل را به روی دست گرفت            سیزده جام عسل را به روی دست گرفت

مدح و شهادت حضرت قاسم علیه‌السلام

شاعر : حامد آقایی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

هست قـالـو به لـبش گر که بلا می‌آید            از سـمـا نـعـره لا حـول و لا... می‌آید
از حــرم آمـده و قــبـلــه نـمـا مـی‌آیـد            بر دل کـفـر بـبـیـن شـیـر خـدا می‌آیـد


داده با هُرم عطش خنجر خود را صیقل
هر کجا حمله برَد رفته به آن سمت اجل

رجز اوست نهـفـته به کفِ شمـشیرش            اَلفرار است فقط هر طرف شمشیرش
وای بر آنکه شود او هدف شمشیرش            زنده
و مرده نشسته به صف شمشیرش

ذوالفـقـارست بحق، لایقِ این شه زاده
شده در
رزم عمو، عاشقِ این شه زاده

رفت میدان که دگر، جان عمو حفظ شود            این شده حرف پدر،‌ جان عمو حفظ شود
ضربه گر خورد به سر، جان عمو حفظ شود            سینه شد خورد اگر، جان عمو حفظ شود

باز یک نقطه پر از نیزه و خنجر شده است
باز دور بدنی غـارت پیکر شده است

پیکـرش حـرف دلم را به معـمـا آورد            غــربـتـش بـاز غـمِ آل عــبـا را آورد
بـاز انـگــار دلـم روضـه زهـرا آورد            مرکـبی سـیـنـهٔ او را به صدا تا آور‌د

گو به زینب که دوباره به برش طشت آرد
جگـرِ خـون حسن را زِ زمین بردارد

: امتیاز

زبانحال حضرت قاسم علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

دوش در خیمه‌اش از غصه نجاتم دادند            تـا فـدایـش بـشـوم بـرگ بـراتـم دادنـد
از عسل حرف زدم شاخه نـباتم دادند            یا حـسن گـفـتـم فـوراً حـسـنـاتـم دادنـد


بیخیال همه‌ام‌ حضرت او را عشق است
پدرم یاد به من داده عمو را عشق است

قاسمم من که به یل های عرب هم رده‌ام            با همین سن کـمم مرشد این میـکـده‌ام
بـا زره کـار نـدارم بـه کـفــن آمــده‌ام           
من سر از دشمن مزدور به رزمم زده‌ام

اشـهــد أنّ حـسـیـن بـن عـلـی ثــارالله
وقت جـنگـم همه گـفـتـنـد که مـاشـالله

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن داستان جعلی ارزق شامی تغییر داده شد؛ این قصه برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضةالشهدا که کتابی تحریفی است؛ بدون هیچ سندی جعل شده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

بـا زره کـار نـدارم بـه کـفــن آمــده‌ام            من سر ازرق و چندین پسرش را زده‌ام

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، زیرا موضوع زیر سم اسب ماندن بدن حضرت قاسم اشتباه برداشت از روایت تاریخی است؛ زیرا همانگونه که آیت الله شعرانی در ترجمه نفس المهموم ص ۲۸۱، آیت الله‌ اشراقی در اربعین الحسینیه ص ۱۶۲ و محققین مقتل جامع ج ۱ ص ۸۲۹ تأکید می‌کنند کسانی همچون علاّمه مجلسی که نوشته‌اند بدن حضرت قاسم پایمال سُم اسب شد، در ترجمه تاریخ الامم والملوک ( تاریخ طبری ) اشتباه کرده‌اند زیرا ضمیر ذکر شده در تاریخ الامم و الملوک به عَمْرُو بْنِ سَعْدِ اَزْدِي برمی‌گردد نه حضرت قاسم؛ زیرا در ادامۀ همین گزارش نوشته شده است اسبها بدن او را پایمال کردند تا مُرد؛ هنگامی که گردوغبار فرو نشست دیدند امام حسین علیه السلام بالای سر قاسم نشسته و قاسم پاهای خود را به زمین می‌کشد. این جمله نشانگر زنده بودن حضرت قاسم است در صورتیکه متن روایت گوید کسی که بدنش پایمال سُم اسبها شد در همان لحظه مُرده است؛  جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

ولـی الان بـدنـم بـیـن بـیــابـان مـانـده            بـه تـن مـن اثـر سـم سـتـوران مـانـده
عمو از
دیدن من خم شده حیران مانده            روی لبهام فقـط ذکر حسن جان مانده

سنگ ها بوسه گـرفـتـند هـمه از رویم
پیچ خوردست
به یک نیزۀ کوفی مویم

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و تحریفی بودن تغییر داده شد، در رزم و شهادت حضرت قاسم سنگ باران، نیزه زدن و ... نبوده است بلکه بعد از آنکه دیدند نمی توانند رودر رو با ایشان جنگ کنند ناجوانمردانه و بطور دسته جمعی حمله کرده و در این میان عمربن سعید ناگهان شمشیری به فرق مبارکشان زد و به زمین افتاده و به شهادت رسیدند. در ثانی مگر بدن حضرت قاسم نعوذ باالله از لاستیک بوده که در اثر زیر سم اسب ماندن کش آمده و بزرگ شود!! جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

لـگـدی خـورده به روی پـر افتادۀ من            کـج شده زیـر لـگـدهـا سـر افـتادۀ من
خـم شد از
چند جهـت پیکـر افتادۀ من            وای بـر حــال دل مــادر افـتــادۀ مـن

خـبـرم را بـبـر ای بـاد بــرای زهــرا
پهلـویم درد گرفـته است فدای
زهـرا!

ای عمو پُر شده در هر گذر آوازه من            مثل یک ظرف عسل ریخته شیرازۀ من
کیف کن کیف کن الان ز قد تـازه من            زره جـنگ ابالفـضـل شـد انـدازۀ مـن

چه عجـب گر سر پاشـیده معـما بشود
خُودِ عـباس‌ به
روی سر من جا بشود

زبانحال حضرت سیدالشهدا با حضرت قاسم علیهم السلام

شاعر : میثم مومنی نژاد نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

پیش نگـاه مضطر من دست و پا مزن            در موج خون، کبوتر من دست و پا مزن

عـطر مـدیـنه مـی‌وزد از زخـم‌های تو            آئـیـنـۀ بــرادر مـن دسـت و پــا مــزن


اینسان عمو مگو که کار از عمو گذشت            ای بـسـمل برابـر من دسـت و پـا مزن

خون می‌چکد ز پهلو و بازو و سینه‌ات            زخمی‌ترین چو مادر من دست و پا مزن

دشمن دوبـاره دید که من گـریه می‌کنم            ای وای عـلی اکبر من دست و پا مزن

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، زیرا موضوع زیر سم اسب ماندن بدن حضرت قاسم اشتباه برداشت از روایت تاریخی است؛ زیرا همانگونه که آیت الله شعرانی در ترجمه نفس المهموم ص ۲۸۱، آیت الله‌ اشراقی در اربعین الحسینیه ص ۱۶۲ و محققین مقتل جامع ج ۱ ص ۸۲۹ تأکید می‌کنند کسانی همچون علاّمه مجلسی که نوشته‌اند بدن حضرت قاسم پایمال سُم اسب شد، در ترجمه تاریخ الامم والملوک ( تاریخ طبری ) اشتباه کرده‌اند زیرا ضمیر ذکر شده در تاریخ الامم و الملوک به عَمْرُو بْنِ سَعْدِ اَزْدِي برمی‌گردد نه حضرت قاسم؛ زیرا در ادامۀ همین گزارش نوشته شده است اسبها بدن او را پایمال کردند تا مُرد؛ هنگامی که گردوغبار فرو نشست دیدند امام حسین علیه السلام بالای سر قاسم نشسته و قاسم پاهای خود را به زمین می‌کشد. این جمله نشانگر زنده بودن حضرت قاسم است در صورتیکه متن روایت گوید کسی که بدنش پایمال سُم اسبها شد در همان لحظه مُرده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

ای قـد کـشـیده زیـر سِـم اسب، داغ تو            تیغی‌ست روی حنجر من دست و پا مزن

مدح و شهادت حضرت قاسم علیه‌السلام

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

هر چه بر ما می‌رسد یا از کریمان می‌رسد           یا که از ذرّیه و از نسلِ ایشان می‌رسد

بی‌کرامت روی قولِ دیگران دلخوش نکن           با کرم بر هر گـره امـدادِ آسان می‌رسد


می‌شود تکلیفِ ما روشن به دستانِ کریم           پشتِ دربِ خانه‌اش رونق فراوان می‌رسد

چنگ زن بردامنِ پاکِ حسن با اعـتـقاد           با نگاهش نعمتِ بی‌حد چو باران می‌رسد

لحظه‌ای غافل نشو از قاسم ابن مجـتبی           از عنایاتِ پسر؛ الطافِ پنهـان می‌رسد

می‌کند قـسمت میانِ گـریه کُن‌ها کـربلا           قاسم است و زیرِ چترش دل به سامان می‌رسد

روضه‌های حضرت قاسم تماشایی‌تر است           از لبم گاهی حسن گاهی حسین جان می‌رسد

این پـسر انگـار دارد دو پـدر باشد بجا           گر بگویم غیرتش بر شاهِ مردان می‌رسد

هم حـسیـنی باشد و هم مجـتـبایی تا ابـد           از کـنارِ مرقـدش بوی شهیدان می‌رسد

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت قاسم علیه‌السلام

شاعر : احمد علوی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

پا بر زمین مکوب، عمو در کنار توست            این سرو قد خمیده که دار وندار توست

ای مــاه سـیـزده شـبـۀ دشـت کــربــلا            مـاه شـب چـهـاردهـم بـی‌قـرار تـوست


دل بُردن از امام و سـراپا عـسل شدن            این کار کار بی‌هنران نیست، کار توست

«لاتجزعی» بخـوان و برو تا خود خدا            وقتی بهشت این همه چشم انتظار توست

من فکـر می‌کـنم که خدا از در بهشت            هر چه کلید ساخـته در اخـتـیار توست

ای جان فـدای نغمۀ «ان تنکـرونی»ات            هر کس شهید عشق شود از تبار توست

حتی به بنـد کـفـش تو باید دخـیل بست            این بند بـاز مـانـده گـره یادگار توست

دارد زره به قـامـت تـو گـریـه می‌کـند            حـتی کـلاه خود تو هم داغ دار توست

قاسم شدی که روی زمین قسمتت کنند            این تـکـه‌های تن سـنـد افـتخـار توست

در کـربـلا ضـریح بـرایت نـسـاخـتـنـد            در سینه‌های مردم عاشق مزار توست

: امتیاز

زبانحال حضرت قاسم علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : حامد آقایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : قطعه

من را پدر به دست عمو داد و بعد از آن            با یک نفر خوشم که همان است جان من

شیـرینیِ محـبت او چـیز دیگری است            احـلا مـن الـعـسـل شده ورد زبان من


بـایـد وصـیـت پــدرم را عـمــل کـنــم            هر چه به جز فـدا شدن من، زیان من

شـمـشـیـرها بـریـده بـریـده مـرا کـنـید            مـظـلـومـیِ حـسـین بـریـده امــان مـن

گـلـبرگ‌های جـسم مرا پخـش کرده‌اید            شـادم از اینکـه آمـده وقـت خـزان من

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، زیرا موضوع زیر سم اسب ماندن بدن حضرت قاسم اشتباه برداشت از روایت تاریخی است؛ زیرا همانگونه که آیت الله شعرانی در ترجمه نفس المهموم ص ۲۸۱، آیت الله‌ اشراقی در اربعین الحسینیه ص ۱۶۲ و محققین مقتل جامع ج ۱ ص ۸۲۹ تأکید می‌کنند کسانی همچون علاّمه مجلسی که نوشته‌اند بدن حضرت قاسم پایمال سُم اسب شد، در ترجمه تاریخ الامم والملوک ( تاریخ طبری ) اشتباه کرده‌اند زیرا ضمیر ذکر شده در تاریخ الامم و الملوک به عَمْرُو بْنِ سَعْدِ اَزْدِي برمی‌گردد نه حضرت قاسم؛ زیرا در ادامۀ همین گزارش نوشته شده است اسبها بدن او را پایمال کردند تا مُرد؛ هنگامی که گردوغبار فرو نشست دیدند امام حسین علیه السلام بالای سر قاسم نشسته و قاسم پاهای خود را به زمین می‌کشد. این جمله نشانگر زنده بودن حضرت قاسم است در صورتیکه متن روایت گوید کسی که بدنش پایمال سُم اسبها شد در همان لحظه مُرده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

حرف از عموی من نزنید ای سواره‌ها            ای نـعـل‌ها برای شـما اسـتـخـوان من

آنـقـدر بــر روی بـدنـم اســب آوریــد            در تـربـت حـسـیـن بـمـانـد نـشـان من

مدح و شهادت حضرت قاسم علیه‌السلام

شاعر : محمدجواد شیرازی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مثنوی

سـیــزده ســالـۀ امــامِ کــریــم            شــده آمــاده بــلای عــظــیــم

رفت و افتاد روی پای حسین            بوسه می‌زد به دست‌های حسین


سوخـتـند از غم و کباب شدند            هر دو از گریه خیسِ آب شدند

گـریه در حالت عـطش کردند            آن قدر گریه تا که غش کردند

گـریـه‌هـای عـمـو مـکـرر شد            تـــشــنــۀ دیــدنِ بـــرادر شــد

زیر لب روضۀ حسن را خواند            قاسمش را به سینه‌اش چسباند

جلوی خیمه، جان تازه گرفت            آخـرش از عـمو اجازه گرفت

اذن میـدان گرفت و عازم شد            نـوبـت نـعـره‌هـای قـاسـم شـد

حـال باید خودی نـشان می‌داد            دشت، را یک تنه تکان می‌داد

وقـت برچـیـدنِ هُـبَل شده بود            فأنا بن الحسن؛ جـمل شده بود

هـمـه گـفــتـنـد آمــده حــیــدر            پـســر پـــورِ ارشــدِ حـــیــدر

هـرکه افـتاد سـوی او گـذرش            ازرق و هر چـهـار تا پسرش

هـمـه بر روی خـاک افـتـادند            غرقِ در خون، هلاک افـتادند

نعره می‌زد، علی مع الحق را            کـنـد از ریـشه نـسل ازرق را

وقت رزمـش قـمـر، بلـند شده            مـادرش نـجـمـه سربـلـند شده

فـخـر دارد به خود تـمام حرم            که شـده نـذر اهـل بـیـت کـرم

طالب مرگ، بین لشگر کیست؟!            دید دشمن، حریف قاسم نیست

حیله شد چاره، دوره‌اش کردند            همه یک باره، دوره‌اش کردند

ابرویش بین جنگ، زخمی شد            سرش از تیغ کین، زخمی شد

ضربِ شـمـشـیر نانجـیـبی، آه            بر سرش خورد و گفت: یاعماه

از روی اسب، دور از حضرت            بر زمین خورد با سر و صورت

تا صدا زد، سواری از خـیمه            مـثـل بازِ شـکـاری از خـیـمه

آمد و اشک، از دو دیده فشاند            قـاتلش را به قعـر دوزخ راند

رفـت بـالا صــدای فــریـادش            آمــدنــد اشـقــیــا بـه امــدادش

بسکه مرکب به رفت و آمد بود            شـد هـوا نـاگـهـان غـبـار آلود

بود دشـت از غـبـار مـالامـال            وسط دشت، نجمه رفت از حال

عمّه اش در حـرم زمـین افـتاد            بر روی خاک، با جـبـین افتاد

چه گذشت آن وسط؟! نمی‌دانم            روضه را بـازتـر نـمی‌خـوانم

داشت قاسم به خاک می‌غلطید            شـانـه‌هـای حـسـین می‌لـرزیـد

در دهان تا زبان، تکان می‌خورد            دنده‌هایش تکان تکان می‌خورد

آه... آخـر بـه دوش مـولایـش            بر زمـیـن می‌کـشـیـد پاهـایش

غرقِ خون، وصل یار، شیرین بود            سرّ احـلی مِن العـسل این بود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن تغییر داده شد؛ موضوع نامه امام حسن برای اذن جنگیدن حضرت قاسم در هیچ کتاب معتبری نیامده است و این قصۀ جعلی برای اولین بار در قرن دهم در روضة الشهدا جعل شد و هیچ سندی هم ندارد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

دست خـطِ حـسـن به کـار آمد            نـاگـهـان بـر دلـش قــرار آمـد

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن داستان جعلی ارزق شامی تغییر داده شد و یا حذف شد؛ این قصه برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضةالشهدا که کتابی تحریفی است؛ بدون هیچ سندی جعل شده است.

هـرکه افـتاد سـوی او گـذرش            ازرق و هر چـهـار تا پسرش

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و تحریفی بودن تغییر داده شد، همانگونه که بسیاری از علما و مراجع در کتب: جلاءالعیون ۵۶۹؛ منتهی الآمال ۴۴۹؛ نفس المهموم ۲۸۳؛ لؤلؤ ومرجان ۲۱۵؛ اربعین الحسینیه ۱۳۸؛ قاموس الرجال  ج۸ ص ۴۶۶؛ فواید المشاهد ۵۱؛ تحقیق درباره اوّل اربعین ۶۸۴؛ تنقیح المقال ج۲ص ۱۹؛ حماسه حسینی ج۳ ص ۲۵۵؛ کبریت احمر ۳۸۴؛ مقتل تحقیقی ۱۸۰؛ مقتل جامع ج۱ ص۱۱۹ و .... نوشته ­اند ازدواج حضرت قاسم با دختر امام حسین  تحریفی است و این قصۀ جعلی برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضة الشهدا بدون هیچ سندی تحریف شده است. در استفتاعی که از حضرات آیات عظام سیستانی، خامنه ای و فاضل لنکرانی صورت گرفته است آنها نیز ضمن نادرست خواندن این داستان جعلی و خیالی؛ خواندن آن را جایز ندانسته اند. (جامع المسائل ج۲ ص۶۲۰ و ۶۲۴)

فخر دارد به خود عروس حرم            که شـده نـذر اهـل بـیـت کـرم

نـوعـروسِ حـرم زمـین افـتـاد            بر روی خاک، با جـبـین افتاد

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر تغییر داده شد؛ در رزم و شهادت حضرت قاسم سنگ پرانی نبوده است بلکه بعد از آنکه دیدند نمی توانند رودر رو با ایشان جنگ کنند ناجوانمردانه و بطور دسته جمعی حمله کرده و اورا به شهادت رساندند، ضمنا نیزه به پهلو زدن نیز مستند نیست بلکه حضرت قاسم با شمشیری که به فرق مبارکشان زده شد به شهادت رسیدند. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

ابرویش بین جنگ، زخمی شد            سرش از نقلِ سنگ، زخمی شد

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، زیرا موضوع زیر سم اسب ماندن بدن حضرت قاسم اشتباه برداشت از روایت تاریخی است؛ زیرا همانگونه که آیت الله شعرانی در ترجمه نفس المهموم، آیت الله‌ اشراقی در اربعین الحسینیه و محققین مقتل جامع تأکید می‌کنند کسانی همچون علاّمه مجلسی که نوشته‌اند بدن حضرت قاسم پایمال سُم اسب شد، در ترجمه تاریخ الامم والملوک ( تاریخ طبری ) اشتباه کرده‌اند زیرا ضمیر ذکر شده در تاریخ الامم و الملوک به عَمْرُو بْنِ سَعْدِ اَزْدِي برمی‌گردد نه حضرت قاسم؛ زیرا در ادامۀ همین گزارش نوشته شده است اسبها بدن او را پایمال کردند تا مُرد؛ هنگامی که گردوغبار فرو نشست دیدند امام حسین علیه السلام بالای سر قاسم نشسته و قاسم پاهای خود را به زمین می‌کشد. این جمله نشانگر زنده بودن حضرت قاسم است در صورتیکه متن روایت گوید کسی که بدنش پایمال سُم اسبها شد در همان لحظه مُرده است.

دشت در حـالـتِ سکـونی بود            هـمـه جا رد نـعـلِ خـونی بود

مدح و شهادت حضرت قاسم علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن فعولن مستفعلن فعولن قالب شعر : غزل

دشمن شناس بود و سربازِ بی‌بـدل بود            فـرزندِ بی‌مـثـالِ جـنـگـاور جـمـل بـود

شمشیر می‌کشید و سر روی خاک می‌ریخت            مثـل عـلیِ اکـبر در رزم، بی‌مـثـل بود


ارثـیـۀ پـدر بود عـشقِ عمو حـسـیـنش            در کربلا شد اثبات، عشقی که بی‌خلل بود

ترسیده بود  دشمن! چون در کشاکشِ جنگ            هـمـواره کارِ قـاسـم، آوردنِ اجـل بـود

هر کس که در جدالِ با این دلاور افتاد            مستأصل و پریشان، دنبال راهِ حل بود

تاریخ غبطه خورده، أِن تُنْكِرُونی‌اش را            اینکه همیشه حرفش، همراه با عمل بود

یک عمر مثلِ قاسم؛ در نزد «حاج قاسم»            طعم خوشِ شهادت، «أحلی مِن العسل» بود!

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن داستان جعلی ارزق شامی تغییر داده شد؛ این قصه برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضةالشهدا که کتابی تحریفی است؛ بدون هیچ سندی جعل شده است.جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

ترسیده بود «أزرق»! چون در کشاکشِ جنگ            هـمـواره کارِ قـاسـم، آوردنِ اجـل بـود

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

هر کس که در جدالِ با چشم‌هایش افتاد            مستأصل و پریشان، دنبال راهِ حل بود

مدح و شهادت حضرت قاسم علیه‌السلام

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

نجمه در خیمه پریشان شدنت را چه‌کند            یک حرم چاک گریبان شدنت را چه‌کند

گـفت دنـبالِ تو عـمـه چـقـدر مـاه شـدی            حسرتِ مثلِ حسن جان شدنت را چه‌کند


سعی کردم که نفهمند چه شد با تو، عمو            قـدِ عـبـاس نـمایـان شـدنت را چـه کـنـد

بی زره رفتی و عـباس به قـربانت رفت            حال ای حنجـره قربان شدنت را چه‌کند

اینقدر چگ مزن روی زمین پیشِ حسن            پـدرت دست به دامـان شدنت را چه‌کند

دیـدم انگـشت به دنـدان شـدن لشکـر را            مانده بود اینهمه طوفان شدنت را چه‌کند

کاش می‌شد که نفـهـمـند یتـیـمی که نشد            نیـزه هم مانـد خـرامان شدنت را چه‌کند

خوش دلـم بود عـزیـزم ضربـانـم باشی            نـوجـوانم نـشـد آخـر که جـوانـم بـاشـی

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، در رزم و شهادت حضرت قاسم سنگ باران، نیزه زدن و ... نبوده است بلکه بعد از آنکه دیدند نمی توانند رودر رو با ایشان جنگ کنند ناجوانمردانه و بطور دسته جمعی حمله کرده و در این میان عمربن سعید ناگهان شمشیری به فرق مبارکشان زد به زمین افتاده و به شهادت رسیدند.

با هـمین پیـرهنِ ساده تو را چـشم زدند            سنگ فهـمـید به میدان شدنت را چه‌کند

آنقدر خورد که دندانِ تو را با خود بُرد            سنگ دانست که خندان شدنت را چه‌کند

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، ضمناً موضوع زیر سم اسب ماندن بدن حضرت قاسم اشتباه برداشت از روایت تاریخی است؛ زیرا همانگونه که آیت الله شعرانی در ترجمه نفس المهموم، آیت الله‌ اشراقی در اربعین الحسینیه و محققین مقتل جامع و دیگر علما تأکید می‌کنند کسانی همچون علاّمه مجلسی که نوشته‌اند بدن حضرت قاسم پایمال سُم اسب شد، در ترجمه تاریخ الامم والملوک ( تاریخ طبری ) اشتباه کرده‌اند زیرا ضمیر ذکر شده در تاریخ الامم و الملوک به عَمْرُو بْنِ سَعْدِ اَزْدِي برمی‌گردد نه حضرت قاسم؛ زیرا در ادامۀ همین گزارش نوشته شده است اسبها بدن او را پایمال کردند تا مُرد؛ هنگامی که گردوغبار فرو نشست دیدند امام حسین علیه السلام بالای سر قاسم نشسته و قاسم پاهای خود را به زمین می‌کشد. این جمله نشانگر زنده بودن حضرت قاسم است در صورتیکه متن روایت گوید کسی که بدنش پایمال سُم اسبها شد در همان لحظه مُرده است. در ثانی مگر بدن حضرت قاسم نعوذ باالله از لاستیک بوده که در اثر زیر سم اسب ماندن کش آمده و بزرگ شود!! جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

هِی سپاه از روی تو رد شده و برمی‌گشت            حال این دشت فـراوان شدنت را چه‌کند

سیـنـه‌ات نـرم که شد مـادرم آمـد اما...            مــادرم پـارۀ قـرآن شـدنـت را چـه‌کـنـد

مدح امام حسن مجتبی علیه‌السلام در شب ششم محرم

شاعر : مهدی شریف زاده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

نام اعظم نه فقط عشق مسلّم حسن است            بهترین زمزمه‌ها نغمۀ جانم حسن است

آنکـه تـا آمـده بخـشـیـده و از روز ازل            شده آقای کـریم هـمه عـالـم حـسن است


بعد یا فـاطـمـه اول از عـلـی دم بـزنـید            بعـد یا حـیـدر کـرار مُـقـدّم حـسن است

سر این سفره چه خوب است نشستن دارد            آب از این چشمه بنوشید که زمزم حسن است

صاحب و بانی هر روضه خود فاطمه است            آنکه در بزم حسینش زده پرچم حسن است

اولین گریه کن خـون خـدا فـاطمه است            دومین گـریه کن ماه محـرم حسن است

ششـمـین شب شده و سـائل دست حسنم            حَسَنیه است حُـسنیه و ذکرم حسن است

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت قاسم علیه‌السلام

شاعر : محمدجواد شیرازی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

دشمنانش همه درمـانده و نیـرنگ زدند            به تـلافی جـمل، ضربه هـماهنگ زدند

دوره کـردند، دویـدند سـویش با عجـله            دسته‌ای که همه جا، پای ولا لنگ زدند


یوسف نجمه، نقابش به روی خاک افتاد            گرگ‌ها بر بـدن زخـمی او چنگ زدند

پهلویش بوی حسن داشت، بوی فاطمه داشت            تیغ بر فرق سرش قـومِ نظر تنگ زدند

جای یک جرعه فقط آب، هزاران ضربه            بر عزیزی که شده تشنۀ از جنگ زدند

نجمه ماند و دل خون؛ تا که پس از ساعاتی            شعـله بر چـادر آن مـادرِ دلـتنگ زدنـد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و تحریفی بودن حذف شد، همانگونه که بسیاری از علما و مراجع در کتب: جلاءالعیون ۵۶۹؛ منتهی الآمال ۴۴۹؛ نفس المهموم ۲۸۳؛ لؤلؤ ومرجان ۲۱۵؛ اربعین الحسینیه ۱۳۸؛ قاموس الرجال  ج۸ ص ۴۶۶؛ فواید المشاهد ۵۱؛ تحقیق درباره اوّل اربعین ۶۸۴؛ تنقیح المقال ج۲ص ۱۹؛ حماسه حسینی ج۳ ص ۲۵۵؛ کبریت احمر ۳۸۴؛ مقتل تحقیقی ۱۸۰؛ مقتل جامع ج۱ ص۱۱۹؛ پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا ص۲۱۴ و .... نوشته ­اند ازدواج حضرت قاسم با دختر امام حسین  تحریفی است و این قصۀ جعلی برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضة الشهدا بدون هیچ سندی تحریف شده است. در استفتاعی که از حضرات آیات عظام سیستانی، خامنه ای و فاضل لنکرانی صورت گرفته است آنها نیز ضمن نادرست خواندن این داستان جعلی و خیالی؛ خواندن آن را جایز ندانسته اند. (جامع المسائل ج۲ ص۶۲۰ و ۶۲۴)

جای نُقـل شب دامـادی او، با دلِ پُر...            نوۀ فـاطـمه را از همه‌سـو سنگ زدنـد

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و تحریفی بودن تغییر داده شد، در رزم و شهادت حضرت قاسم سنگ باران، نیزه زدن و ... نبوده است بلکه بعد از آنکه دیدند نمی توانند رودر رو با ایشان جنگ کنند ناجوانمردانه و بطور دسته جمعی حمله کرده و در این میان عمربن سعید ناگهان شمشیری به فرق مبارکشان زد و به زمین افتاده و به شهادت رسیدند. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

پهلویش بوی حسن داشت، بوی فاطمه داشت            نیزه بر پهلـوی او قـومِ نظر تنگ زدند

جای یک جرعه فقط آب، هزاران ضربه            بر دهـانی که شده تـشنۀ از جنگ زدند

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، ضمناً موضوع زیر سم اسب ماندن بدن حضرت قاسم اشتباه برداشت از روایت تاریخی است؛ زیرا همانگونه که آیت الله شعرانی در ترجمه نفس المهموم، آیت الله‌ اشراقی در اربعین الحسینیه و محققین مقتل جامع و دیگر علما تأکید می‌کنند کسانی همچون علاّمه مجلسی که نوشته‌اند بدن حضرت قاسم پایمال سُم اسب شد، در ترجمه تاریخ الامم والملوک ( تاریخ طبری ) اشتباه کرده‌اند زیرا ضمیر ذکر شده در تاریخ الامم و الملوک به عَمْرُو بْنِ سَعْدِ اَزْدِي برمی‌گردد نه حضرت قاسم؛ زیرا در ادامۀ همین گزارش نوشته شده است اسبها بدن او را پایمال کردند تا مُرد؛ هنگامی که گردوغبار فرو نشست دیدند امام حسین علیه السلام بالای سر قاسم نشسته و قاسم پاهای خود را به زمین می‌کشد. این جمله نشانگر زنده بودن حضرت قاسم است در صورتیکه متن روایت گوید کسی که بدنش پایمال سُم اسبها شد در همان لحظه مُرده است. در ثانی مگر بدن حضرت قاسم نعوذ باالله از لاستیک بوده که در اثر زیر سم اسب ماندن کش آمده و بزرگ شود!!

اسبها جای حنا بر سر و بر صورت او            تاختند آن قدر از خون، به رخش رنگ زدند

نعل‌ها داغ که گـشتـند جگـرسـوز شدند            بـا صدای تـرکِ سیـنه‌اش آهـنگ زدنـد